جدول جو
جدول جو

معنی بادکش کردن - جستجوی لغت در جدول جو

بادکش کردن
بادکش گذاشتن
تصویری از بادکش کردن
تصویر بادکش کردن
فرهنگ لغت هوشیار
بادکش کردن
در طب قدیم کوزه انداختن به بدن بیمار، حجامت کردن، هوای داخل استکان یا ظرف دیگر شبیه آن را به وسیلۀ حرارت گرم کرده و دهانۀ آن را روی پوست بدن بیمار می چسباندند تا جریان خون را سریع تر کند، این عمل بیشتر در بیماری های حاد ریوی، کمر درد و پهلو درد صورت می گرفت
تصویری از بادکش کردن
تصویر بادکش کردن
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

حجامت کردن، کشیدن خود را بسوی جلد بوسیله بادکش یا شاخ یا استکانی که هوای آنرا بیرون کرده باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاداش کردن
تصویر پاداش کردن
جزا دادن مکافات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بایکت کردن
تصویر بایکت کردن
تحریم کردن ارتباط با کسی، یا از تاجر جنس نخریدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بادکنک کردن
تصویر بادکنک کردن
Balloon
دیکشنری فارسی به انگلیسی
गुब्बारा फुलाना
دیکشنری فارسی به هندی
বেলুন ফোলানো
دیکشنری فارسی به بنگالی
делать ставки
دیکشنری فارسی به روسی
класти гроші в банк
دیکشنری فارسی به اوکراینی