جدول جو
جدول جو

معنی بادکش کردن - جستجوی لغت در جدول جو

بادکش کردن
در طب قدیم کوزه انداختن به بدن بیمار، حجامت کردن، هوای داخل استکان یا ظرف دیگر شبیه آن را به وسیلۀ حرارت گرم کرده و دهانۀ آن را روی پوست بدن بیمار می چسباندند تا جریان خون را سریع تر کند، این عمل بیشتر در بیماری های حاد ریوی، کمر درد و پهلو درد صورت می گرفت
تصویری از بادکش کردن
تصویر بادکش کردن
فرهنگ فارسی عمید
بادکش کردن
(مُ)
کشیدن خون را بسوی جلد بوسیلۀ بادکش یا شاخ یا استکانی که هوای آنرا بیرون کرده باشند، با مکیدن یا سوختن پنبه و یا چیز دیگر در آن، گوشت میان بغل و بن پستان. گوشت پستان. ج، بآدل. (منتهی الارب). و رجوع به بأزله شود
لغت نامه دهخدا
بادکش کردن
بادکش گذاشتن
تصویری از بادکش کردن
تصویر بادکش کردن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(زَ دَ)
شکنجه دادن کسی را تا بدان کشته شود. بزجر و سختی کشتن
لغت نامه دهخدا
(مُ یَ رَ)
آشکار کردن. نمودار کردن. ظاهر ساختن
لغت نامه دهخدا
(مُ نَ قَ)
تحریم کردن ارتباط با کسی چنانکه از گفتگو کردن با او خودداری داشتن، یا از تاجر جنس نخریدن یا با خانواده ای آمد و رفت نداشتن.
لغت نامه دهخدا
تصویری از پاداش کردن
تصویر پاداش کردن
جزا دادن مکافات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بایکت کردن
تصویر بایکت کردن
تحریم کردن ارتباط با کسی، یا از تاجر جنس نخریدن
فرهنگ لغت هوشیار
حجامت کردن، کشیدن خود را بسوی جلد بوسیله بادکش یا شاخ یا استکانی که هوای آنرا بیرون کرده باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بادکنک کردن
تصویر بادکنک کردن
نسفٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از بادکنک کردن
تصویر بادکنک کردن
Balloon
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بانک کردن
تصویر بانک کردن
Bank
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بادکنک کردن
تصویر بادکنک کردن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بانک کردن
تصویر بانک کردن
bankieren
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بانک کردن
تصویر بانک کردن
делать ставки
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بادکنک کردن
تصویر بادکنک کردن
풍선 부풀리다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از بادکنک کردن
تصویر بادکنک کردن
غبارہ پھلانا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از بادکنک کردن
تصویر بادکنک کردن
বেলুন ফোলানো
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از بادکنک کردن
تصویر بادکنک کردن
kupuliza hewa
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از بادکنک کردن
تصویر بادکنک کردن
balon şişirmek
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از بادکنک کردن
تصویر بادکنک کردن
เป่าลม
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از بادکنک کردن
تصویر بادکنک کردن
膨らませる
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از بادکنک کردن
تصویر بادکنک کردن
לנפח
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از بادکنک کردن
تصویر بادکنک کردن
गुब्बारा फुलाना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از بادکنک کردن
تصویر بادکنک کردن
mengembang
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از بادکنک کردن
تصویر بادکنک کردن
opblazen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از بادکنک کردن
تصویر بادکنک کردن
gonfiare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بادکنک کردن
تصویر بادکنک کردن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بادکنک کردن
تصویر بادکنک کردن
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بادکنک کردن
تصویر بادکنک کردن
nadmuchać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بادکنک کردن
تصویر بادکنک کردن
надувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بادکنک کردن
تصویر بادکنک کردن
aufblasen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بادکنک کردن
تصویر بادکنک کردن
надувать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بانک کردن
تصویر بانک کردن
класти гроші в банк
دیکشنری فارسی به اوکراینی