- بادکش کردن
- بادکش گذاشتن
معنی بادکش کردن - جستجوی لغت در جدول جو
- بادکش کردن
- در طب قدیم کوزه انداختن به بدن بیمار، حجامت کردن، هوای داخل استکان یا ظرف دیگر شبیه آن را به وسیلۀ حرارت گرم کرده و دهانۀ آن را روی پوست بدن بیمار می چسباندند تا جریان خون را سریع تر کند، این عمل بیشتر در بیماری های حاد ریوی، کمر درد و پهلو درد صورت می گرفت
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
حجامت کردن، کشیدن خود را بسوی جلد بوسیله بادکش یا شاخ یا استکانی که هوای آنرا بیرون کرده باشد
جزا دادن مکافات
تحریم کردن ارتباط با کسی، یا از تاجر جنس نخریدن
Balloon
надувать
aufblasen
надувати
nadmuchać
gonfiare
gonfler
opblazen
mengembang
गुब्बारा फुलाना
풍선 부풀리다
balon şişirmek
kupuliza hewa
বেলুন ফোলানো
غبارہ پھلانا
делать ставки
bankieren
класти гроші в банк
lokować w banku
fazer banco
fare banca